آدم عاقل توی گرمای نامرد خرداد یزد راه میفتد دور خیابان به قصد مهربانی با آب و خاک؟ جواب من این است که: آری! اگر در کولهاش علاوه بر عقل عشق نیز باشد البته آری!
ما -من و دو رفیق سالیانم سه عاقل عاشق بودیم که از صبح امروز شدیم شوفر ماشین آشغالانس و زدیم به خیابان و ظهر در حالی ترمز زدیم که کمکمک داشتیم به ضایعات خشک میپیوستیم اما شادی تپندهای زیر پوستمان میدوید.
امروز به لطف همراهی بیستوشش تن از آگاهترین و فهیمترین همشهریهایمان پروژه پرهیز از یک اسراف متدوال کلید خورد و بخشی از نعمت پاکیزه خدا از شیرابهشدن جان به در برد.
ما یزدی هستیم. ادامه اجدادی که روزگاری بیادعا تمدن کاریزی را رقم میزدند و وجب به وجب و قطره به قطره خاک و آب را قدر مینهادند.
به روح اجدادمان قسم ما گم نمیشویم.
شوق ترمزبریدهای در من است که باور دارد این شیوه مهربانی با آب و خاک به سرعت همهگیر میشود و سرایت میکند حتی سریعتر از کرونا!
شوقی که از همین الان شمارش مع برای کوچک و کوچکتر شدن برکه متعفن شیرابه در سایت پسماند یزد را شروع کرده و میبیند روزی را که هیچ پلاستیک زباله بوگندویی پشت در هیچ خانهای ننشیند.
روزگاری که این ثروت پاکیزه ارگانیک در سراسر این شهر و بلکه همهجا عاقبت بخیر شده و خوش نشیند به جای خویشتن.
همشهری جان!
حاضری آفتاب بیزنهار این روزها را دریابی و ضایعات میوه را خشک کنی تا زبانبستهای را سیر کند؟ و آب موجود در آن
#ابربشه_بره_توهوا
#زهرنشه_بره_توزمین
هفتم خرداد ۹۹
درباره این سایت